اختلال وسواس جبری (OCD) چیست؟ [ علائم، پیشگیری و درمان ]
اختلال وسواس جبری چیست؟ اگر نسبت به برخی کارها واکنشهای افراطی دارید و یا احساس میکنید نسبت به برخی مسائل، در مقایسه با سایر افراد کارهای وسواسانهای انجام میدهید، امکان دارد شما به اختلال وسواس جبری یا OCD مبتلا شده باشید.
اگر احساس میکنید که خودتان به این اختلال مبتلا شدهاید، و یا فردی را میشناسید که رفتار مشکوکی از خود نشان میدهد، مطالعه این مقاله میتواند ترس و اضطراب شما نسبت به این بیماری را از بین ببرد.
در واقع ما در این مقاله سعی داریم
- در ابتدا شما را با ماهیت این اختلال
- و سپس با علائم و عوارض OCD
- بعد از آن با روشهای درمانی
- و نهایتا کمکهایی که دوستان و آشنایان میتوانند به فرد بیمار داشته باشند
آشنا کنیم. با ویدو همراه باشید.
اختلال وسواس جبری یا (OCD (Obsessive Compulsive disorder یک نوع اختلال است که در ان فرد وسواس فکری (Obsessive) و یا وسواس عملی (compulsive) دارد.
وسواس یک فکر،احساس، عقیده است که به صورت مکرر و برخلاف خواست و تمایل فرد روی میدهد. وسواس عملی رفتاری آگاهانه و تکراری مانند شستن مکرر دستها، شمردن چیزی یا چک کردن مکرر چیزی مثل بستن شیر آب است که با هدف کاهش اضطراب ناشی از فکر وسواسی انجام میشود ولی ممکن است پس از انجام عمل وسواسی، اضطراب کاهش نیابد یا حتی بیشتر گردد.
البته باید اینم گفت که مقاومت در برابر عمل وسواسی خود باعث افزایش اضطراب میشود.
بیمار مبتلا به اختلال وسواس جبری به طور مداوم اطمینان بخشی از طرف دیگران میخواهد و ا زاطرافیان میخواهند که به انها بگویند همه چیز رو به راه است.
افراد مشهوری همچون دیوید بکهام، دونالد ترامپ و کامرون دیاز به این بیماری مبتلا بودند. طبق گفته خود کامرون دیاز، او به شکلی دست گیرههای در را از ترس میکروب تمیز میکرده که رنگ آن را میبرده است. دیدیو بکهام عادت داشته که وسایل خود را بر اساس رنگ جفت و مرتب کند.
شیوع اختلال وسواس جبری در طول زندگی در جمعیت عمومی 2 تا 3 درصد است. حدود 10 درصد از مراجعه کنندگان به درمانگاههای روانپزشکی دچار OCD هستند. در بزرگسالان میزان شیوع OCD در هر دو جنس به یک میزان است، ولی در نوجوانان این بیماری در پسرها شایعتر است.
مبتلایان به OCD در طول زندگی خود، در 67 درصد موارد دچار افسردگی ماژور و در 25 درصد موارد دچار فوبیای اجتماعی میشوند. اختلال اضطرابی منتشر، اختلال پانیک، اختلال خوردن، اختلال شخصیتی و سوء مصرف الکل در طول زندگی این افراد نیز شایع است.
فوبیای اجتماعی یا اختلال اضطراب اجتماعی نوعی مشکل اضظرابی است که در آن فرد از شرمسار شدن در موقعیتهای اجتماعی میترسد، بنابراین در این موقعیتها دچار اضطراب شدیدی میشود.
اضطراب یک پاسخ طبیعی در برابر تهدیدهای محیطی است که فرد را برای پاسخ به تهدید آماده میکند ولی در اختلال اضطرابی منتشر یا GAD شخص در مواجه با هر چیزی دچار اضطراب میشود. بیمار تمرکز ندارد و تحریک پذیر است و زود خسته میشود و درحالی که احساس خستگی میکند در به خواب رفتن مشکل دارد.
در اختلال پانیک به صورت ناگهانی فرد دچار اضطراب شدیدی میگردد به شکلی که حس میکند ممکن است بمیرد (حمله پانیک). بیمار نگرانی مداومی در مورد حملات جدید دارد و ممکن است رفتارهای عجیبی بکند.
به نظر میرسد که وسواس جبری در اثر اختلال در گیرندههای سرتونین (نوعی نوروترنسمیتر یا هورمون مغزی است) ایجاد میشود. عوامل زنتیکی در ایجاد OCD نقش دارند و در بستگان درجه اول افراد مبتلا به OCD، این بیماری 3 تا 5 برابر شایع تر است.
اگر شما فردی منظم، دقیق، برنامه ریز و با استانداردهای بالا هستید، بیشتر در معرض ابتلا به OCD هستید. این صفتها بطور طبیعی مفیدند اما چنانچه افراطی شوند ممکن است به سمت OCD سوق یابند.
علائم وسواس جبری
- افکار وسواسی در مورد آلودگی موجب عمل وسواسی شستن مکرر میشود.
- تردید وسواسی (مانند این که ایا در را قفل کردم یا اجاق را خاموش کردم) موجب چک کردن مکرر (عمل وسواسی) میگردد.
- گاهی وسواس به شکل افکار تکراری برای انجام عمل جنسی یا پرخاشگرانه است که برای بیمار شرم آور میباشد (افکار مزاحم).
- در وسواس متقارن فرد تلاش میکند همه چیز مرتب و متقارن باشد.
- در وسواس شمردن، بیمار کارها یا اشیاء اطراف را میشمرد مثلا تعداد قدمها، تعداد پلهها، تعداد حروف کلمات.
اینها الگوهای شایعی هستند که در افراد وسواسی دیده میشود.
تشخیص وسواس جبری
معیارهای تشخیص وسواس جبری بر اساس DSM-5 | Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders عبارتند از:
1. وجود وسواس فکری، عمل وسواسی یا هر دو
وسواس فکری به شکل فکر، تصویری است که به صورت دائم و ناخواسته وارد خوداگاه فرد شده و موجب اضطراب فرد شده و فرد تلاش میکند آن را نادیده بگیرد. وسواس عملی با رفتارهای تکراری مثل مرتب کردن، شستن زیاد یا اعمال ذهنی مانند دعا کردن، تکرار اهسته کلمات مشخص میگردد و بیمار احساس میکند که مجبور است در پاسخ به افکار وسواسی انها را انجام دهد و این اعمال ممکن است بر اساس اصول خاصی انجام شود.
این کارها همه با این هدف انجام میشود که فرد از تضطراب خود پیشگیری کند یا از آن بکاهد.
2. برای این که تشخیص وسواس جبری بگذاریم باید این نکته را در نظر گرفت که وسواسهای فکری یا عملی باید بیش از یک ساعت وقت بیمار را در روز بگیرند و یا موجب اختلال عملکرد بیمار در طول روز شوند.
3. علائم ناشی از سوء مصرف مواد یا بیماری طبی دیگری نباشد.
4. علائم ناشی از اختلال روان پزشکی دیگری نباشد.
در بیشتر بیماران مبتلا با اختلال توره (tourette disorder) علائم OCD دیده میشود، بنابراین درصورت وجود سابقه تیکهای متعدد در فرد مبتلا به OCD باید تشخیص اختلال توره را در نظر داشت.
حال اختلال توره چیست؟ یک سندرم عصبی است که در آن فرد حرکات ناخواسته انجام میدهد یا صداهای ناخواسته (خرخر کردن، کلمات را بلند گفتن) ایجاد میکند که به این ها تیک میگویند؛ مثل پریدن، رقصیدن، رفتارهای پرخاشگرانه که اینها تحت کنترل فرد نیست. این افراد معمولا اختلال یادگیری دارند.
بیماری هانتینگتون نیز میتواند OCD ایجاد کند.
بیماری هانتیگتون چیست؟
یک بیماری ارثی است که باعث تخریب پیشرونده مغز میگردد و میتواند بر حرکات، احساسات، توانایی شناختی فرد تاثیر بگذارد. مثلا میتواند افسردگی هم ایجاد کند؛ همان طور که OCD هم میتواند ایجاد کند.
افسردگی نیز میتواند با افکار وسواسی همراه باشد. برای تشخیص باید دید که پس از رفع افسردگی، افکار وسواسی باقی میماند یا نه. افکارهای ذهنی و نشخوارهای ذهنی گناه که در افسردگی ماژور دیده میشود نباید با وسواس فکری اشتباه شود.
بیشتر بخوانید – بهترین راه های جلوگیری از افسردگی [ پیشگیری تا درمان ]
نباید اختلال وسواس جبری را با اختلال شخصیت وسواسی جبری یکی کرد. افرادی که اختلال شخصیت وسواسی جبری دارند به جزئیات زیاد اهمیت میدهند و کمال گرا هستند ولی در آنها معمولا وسواس فکری یا عملی دیده نمیشود.
افکار تکراری در مورد ظاهر نامناسب قسمتی از بدنهی اختلال Body Dysmorphic Disorder محسوب میشود و نباید با افکار وسواسی اشتباه شود.
فکرهای تکراری در مورد کندن مو مطرح کننده Trichotillomania است و نباید با اختلال وسواس جبری اشتباه شود. در این بیماری فرد موهای مکانهای مختلف بدن را میکند.
نباید اختلال وسواس جبری با هیپوکندریازیس (خود مریض انگاری) اشتباه گرفت.
هیپوکندریازیس چیست؟
نوعی بیماری است که در آن فرد دائما فکر میکند که علائم بیماری خاصی را دارد و به آن شدیدا فکر میکند. مثلا در شرایط کنونی که کرونا در دنیا همه گیر شده است بسیاری افراد با مطالعه در مورد علائم کرونا بعد از مدتی حس میکنند علائم در خود دارند؛ مثلا با احساس گرما فکر میکنند که تب کردهاند و به پزشک مراجعه میکنند در حالی که هیچ مشکلی ندارند.
سیر و پیش آگاهی وسواس جبری
در بیش از نیمی از مبتلایان به اختلال وسواس جبری علائم به صورت ناگهانی شروع میشوند و در 50 الی 70 درصد موارد، بیماری پس از حادثهای استرس زا مانند بارداری، مشکل جنسی، مرگ یکی از وابستگان، مریضی همه گیر مثل همین کرونا روی میدهد. بیماران معمولا 5 تا 10 سال پس از شروع علائم برای درمان مراجعه میکنند.
پیش آگهی در موارد زیر خوب است و درمان راحتتر انجام میگیرد
- علائم بیمار دورهای باشد و مداوم نباشد.
- تطابق اجتماعی و شغل خوب
- وجود یکه واقعه مستعد کننده
پیش اگهی در موارد زیر خوب نیست و درمان سختتر است
- شروع بیماری در کودکی
- اعمال وسواسی عجیب
- تسلیم شدن فرد در برابر وسواس عملی
- وجود همزمان افسردگی ماژور
- باورهای هذیانی فرد
- وجود اختلال شخصیتی
- شروع درمان با تأخیر
- بینش ضعیف بیمار به غیرمنطقی بودن وسواسها و علائم
- نیاز به بستری شدن بیمار
درمان اختلال وسواس جبری
درمان دارویی و رفتار درمانی روشهای اصلی درمان اختلال وسواس جبری میباشند. استفاده همزمان از رفتار درمانی و درمان دارویی مؤثرتر است.
پیش از مطالعه این بخش خواهشمندم به این نکته توجه داشته باشید که درمان دارویی این بیماریها، حتما باید تحت نظارت پزشک انجام شود.
توجه داشته باشید که درمان خودسرانهی این بیماری با استفاده از دارو میتواند منجر به مرگ فرد شود.
درمان دارویی
داروهای ضد افسردگی سرتونینرزیک شامل SSRI، کلومیپرامین که جزء داروهای ضد افسردگی سه حلقهای است مؤثرترین داروها جهت درمان OCD میباشند و داروهای SSRI خط اول درمان میباشند. اثر داروها پس از 4 الی 6 هفته ظاهر میشود و 8 الی 16 هفته بعد به حداکثر میزان خود میرسد. کلومیپرامین داروی خط دو برای درمان هست و اگر این دارو نیز جواب نداد میتوان لیتیوم، والپروات یا کاربامازپین را به SSRI ها اضافه کرد. مصرف لیتیوم با SSRI خطرناک است و میتواند کشنده باشد.
ونلافکسن (داروی از گروه ضد افسردگیها) نیز ممکن اثر مؤثر باشد. برای کاهش اضطراب میتوان یک داروی ضد اضطراب مثل کلونازپام به بیمار داد.
داروهای SSRI گروهی از داروهای ضد افسردگی میباشند که از بازجذب سرتونین در نورونهای مغزی جلوگیری میکنند.
فلوکستین، سرترالین، پاروکستین، سیتالوپرام و فلوکسامین تعدادی از داروهای این گروه هستند. این داروها عوارض خاص خودشان را دارند و باید در مصرفشان دقت کرد.
مثلا فلوکستین در ابتدای درمان خودش باعث افزایش اضطراب میشود و سردرد صبح گاهی ایجاد میکند.
پاروکستین باعث اضافه وزن و یبوست، خواب الودگی میشود. کل این گروه دارویی میتواند اختلال عملکرد جنسی بدهد.
کلومیپرامین جزء یک گروه ضد افسردگی دیگر به TCA میباشد. این دارو نیز دارای عوارض مثل خشکی دهان، یبوست، تاری دید، احتباس ادراری، خواب الودگی، در موارد نادری هم عوارض قلبی را به همراه دارد.
لیتیوم جزء داروهای ضد مانیک (ضد بیش فعالی و دیوانگی!!) هست و مصرف آن فقط و فقط باید تحت نظارت دکتر باشد زیرا عوارض بالایی دارد.
والپروات و کاربامازپین جزء داروهای ضد صرع میباشند و این داروها هم فقط وفقط تحت نظارت دکتر باید مصرف شوند و قبل مصرفشان باید یک سری تست های خونی، کبدی و بارداری از بیمار گرفته شود تا مشکلی پیش نیاید زیرا عوارض زیادی مثل سمیت کبدی، ریزش مو، نقایص جنینی، لرزش دستها و … دارد.
کلونازپام در گروه دارویی بنزودیازپینها قرار دارد که معمولا برای درمان بیخوابی و کاهش اضطراب استفاده میشود. این دارو دارای عوارض همچون خواب الودگی و کندی رفلکس است.
همه این عوارض را گفتیم تا شخصی خود سرانه این داروها را مصرف نکند و به پزشک مراجعه کرده تا داروی مناسب آن فرد را در اختیار او قرار دهد. یادمان باشد که در صورت تجویز پزشک نباید از مصرف این داروها به خاطر عوارضشان بترسیم یک روان پزشک از تمام این عوارض آگاه است و اگر دارویی برای شما تجویز کرد آن را مصرف کنید و در صورت وجود علائم که در بالا گفته شد با پزشک خود مشاوره کنید.
از هر ده نفری که درمان دارویی دریافت میکنند 5 الی 6 نفر بهبود پیدا میکنند. نیمی از افراد بهبود یافته پس از قطع داروهایشان تعدادی از علائم را دوباره نشان میدهند.
رفتار درمانی
اول این که بسیاری از کارهایی که تعدادی از بیماران انجام میدهند برای رفع OCD نه تنها کمک کننده نیست بلکه باعث ادامه روند اختلال وسواس جبری میشود مثل
- تلاش برای بیرون بردن افکار از ذهنتان که این کار معمولا باعث میشود این افکار برگردند. مثلا سعی کنید مدت کمی به شیر اب فکر نکنید؛ پس از مدتی میفهمید که فکر نکردن به شیر اب مشکل است.
- اعمال تکراری، چک کردن، اجتناب و تایید خواستن از دیگران باعث میشود برای مدت کوتاهی اضطرابتان کمتر شود. بخصوص اگر حس کنید این می تواند از بروز حادثه ای بد و ناخوشآیند جلوگیری کند، اما هر بار که شما اینگونه عمل می کنید، باور خود که آنها از وقوع حوادث بعد جلوگیری میکنند را قدرت می بخشید و بنابراین شما فشار بیشتری برای انجام آنها حس میکنید و الی آخر…
- اندیشیدن به افکار خنثی کننده، شما زمان صرف اصلاح افکار مضطرب کننده با فکر دیگری مثل شمارش تا ده یا دعا خواندن و یا تکرار یک کلمهی به خصوص میکنید سپس متوقف شده و منتظر میمانید تا اضطراب از بین برود.
رفتار درمانی به همان اندازه درمان دارویی مؤثر است.
روشهای رفتار درمانی به شرح زیر هستند:
1. مواجه سازی و پیش گیری از پاسخ عملی یا (Exposure and Response Prevention (ERP
این روش برای توقف رفتارهای جبری و اضطراب ماست. اول باید این نکته را در نظر گرفت که وقتی شخصی به صورت طولانی مدت در یک شرایط استرس زا قرار بگیرد به مرور زمان استرس او کم شده و به شرایط عادت میکند.
پس در این روش فرد در موقعیتی که در ان استرس دارد قرار میگیرد اما در عین حال از انجام امور جبری تکراری اجتناب میکند.
این روش را بهتر است مرحله به مرحله انجام داد مثلا فردی هنگام خروج از خانه حتما باید روشن بودن گاز و باز بودن شیر اب و قفل کردن در خانه را چندین بار چک کند. حال برای درمان بهتر است دانه به دانه این اضطرابها را از بین ببرد اول یک بار روشن بودن گاز را چک میکند و دیگر برای چک کردن روشن بودن به خانه باز نمیگردد تا زمانی که استرس روشن بودن گاز در وی از بین برود مرحله بعدی شیر اب و مرحلهی بعد از آن قفل کردن در خانه است.
شما میتوانید این کار را با درمانگر خود تمرین کرده یا خودتان انجام دهید اما بهتر است این تمرین را به تنهایی و در جایی که احساس راحتی میکنید انجام دهید.
در طی انجام این روش دقت کردن به این نکات کار شما را راحتتر میکند.
- اضطرابتان اذیت کننده و ناخوشایند است اما صدمهای به شما وارد نمیکند.
- با این تمرین برخورد شما با شرایط استرس آورتان راحتتر میگردد.
- اضطراب شما با این تمریناتت در اخر از بین میرود.
2. شناخت درمانی
یک روش درمانی روانشناسی است که در آنبه شما کمک میشود به جای تلاش برای خلاصی از افکار مزاحم، عکس العملتان را به آنها تغییر دهید. این روش چنانچه شما افکار مضطرب کننده یا سواسی دارید اما هیچ اقدام جبری برای کسب آرامش انجام نمیدهید،مفید است.
این روش میتواند به روش مواجهه و پیشگیری از اقدام عملی اضافه شود تا به غلبه بر OCD کمک کند.
همگی ما بعضی اوقات در ذهنمان افکار ناخوشایند ناخواسته و عجیب داریم مثل این که در حال انجام کار خشنی هستیم که دور از منش ماست یا این که اتفاق ناگواری برای خانواده مان افتاده است. وجود این افکار نشان دهنده این نیست که شما فرد بدی هستید یا اتفاق بدی قرار است بیافتد. سعی کردن برای رها شدن از این افکار در فرد وسواسی فایدهای ندارد. در شناخت درمانی به فرد توضیح داده میشود که سعی کندن در حضور این افکار هم راحت باشد و به آنها به شکل یک کنجکاوی نگاه و برخورد کند.
مثلا داشتن این فکر چقدر مفید است ایا میشود به روش دیگری نیز به آن نگاه کرد یا مهم ترین و واقی ترین نتیجهای که از این فکر میتوان استنباط کرد چیست.
در شناخت درمانی سعی میشود به بیمار اموزش داده شود که به افکار خود بیش از اندازه اهمیت ندهد.
از هر 4 نفر که تحت رفتار درمانی به صورت ERP قرار میگیرند 3نفر بهبود مییابند که پس از قطع رفتار درمانی معمولا یک نفر از افراد بهبود یافته دوباره علائمی نشان میدهد.
در کل پس برای درمان اختلال وسواس جبری خفیف میتوان از یکی از روشهای دارو درمانی یا رفتار درمانی استفاده کرد اما در موارد شدید و مقاوم به یکی از روشهای درمانی باید از درمان ترکیبی استفاده کرد.
کمک های که خانواده و دوستان بیمار میتوانند بکنند
اول این را بدانیم که یک فرد مبتلا به OCD نمیخواهد کسی را اذیت و یا مشکلی ایجاد کند فقط سعی میکند با شرایط و افکار خود کنار بیاید.
- سعی کنند اطلاعات خود را در مورد اختلال وسواس جبری بالا ببرند.
- بیمار ممکن است به سختی بیماری خود را قبول کند. سعی کنید که آنها را کمک کنید که بیماری خود را بپذیرند و آنها را به سمت مطالعه در مورد OCD سوق دهید.
- اگر فرد درخواست شرکت در اعمال جبری و یا چک کردن متعدد از شما را داشت به او ((نه)) بگویید.
- به بیمار اطمینان بخشی در مورد این که همه چیز رو به راه است نکنید.
- بیمار را تشویق کنید که موقعیت استرسزا و واهمهزا در ذهن خود ایجاد نکند.
- از آنها بخواهید که هنگام مراجعه به روان پزشک همراهیشان کنید.
کلام آخر
در پایان توصیه میکنم اگر کسی را میشناسید که حدس میزنید به OCD مبتلا شده است، با استفاده از روشهای بالا سعی کنید به او کمک کنید و وی را به مطالعه در مورد این اختلال سوق دهید.
باری دیگر نیز تأکید میکنم استفاده خودسرانه از این داروها بدون تجویز پزشک میتواند منجر به مرگ و جنون شود. در نهایت امیدواریم این مقاله توانسته باشد سوالهای شما را برطرف کند.
سلام من بیماری وسواس جبری شدید دارم و حدود ۳۰ سال درگیرم
دو تجربه برای کم کردن وسواس دارم که میخوام برای استفاده علمی برای درمان این بیماری به اشتراک بگذارم
سایت دیگه ای هم برای این مطلب پیدا نکردم
اول اینکه تکرار مدام یک موزیک حتی برای هزار بار نه تنها یک بیمار ocd رو اذیت نمیکنه بلکه باعث کم شدن علائم بیماری میشه
دوم اینکه گرما باعث افزایش وسواس در این بیماران میشه
و مثلاً در تابستان وقتی کولر روشن میشه کم کم وسواس من کم میشه
با تشکر
سلام محمدجان ممنونم از اینکه تجربیاتت رو با ما به اشتراک گذاشتی