10 شخصیتی که باید قبل از پایان فصل پنجم سریال The Witcher معرفی شوند
با فرارسیدن فصل پنجم، سریال «ویچر» (The Witcher) بهطور رسمی به پایان میرسد، درحالیکه ۱۰ شخصیت کلیدی برای معرفی در این سریال باقی مانده است. ویچر بر اساس مجموعه رمانهایی به همین نام اثر آندری ساپکوفسکی ساخته شد و داستان گرالت ریویایی، ویچرِ مشهور و سیری، شاهدخت سینترا را دنبال میکند. انتظار میرود فصل چهارم ویچر، «تعمید با آتش» (Baptism of Fire)، سومین رمان از حماسه اصلی ساپکوفسکی را اقتباس کند و فصل نهایی سریال به دو رمان آخر مجموعه اختصاص یابد.
پایان فصل ۳ ویچر سریال را در مسیر برنامه ابتدایی ۷ فصلیاش حفظ کرد، اما با کوتاه شدن سریال توسط نتفلیکس به ۵ فصل، بازنویسیهای قابل توجهی صورت گرفت. درحالیکه برخی جنبههای کلیدی داستان برای جای گرفتن در پنج فصل نیاز به تغییر دارند، عوامل ویچر باید تا حد امکان به رمان وفادار بمانند. با در نظر گرفتن این موضوع، ۱۰ شخصیت خاص وجود دارند که قبل از پایان سریال باید معرفی شوند تا به نسخه اصلی وفادار باشیم.
Angoulême – عضو سابق باند Nightingale
برای کامل شدن سریال «ویچر»، معرفی شخصیت «آنگولم» یکی از مهمترین اتفاقاتی است که باید رخ دهد. آنگولم در کتابها، اولینبار زمانی معرفی میشود که گرالت و همراهانش به شهر «بلهاون» میرسند که آنجا این دزد جوان رو زندانی کردند. Angoulême توطئه ترور گرالت موقع رد شدن از شهر را فاش میکند و بههمیندلیل، گرالت اصرار آنگولم را با خود همراه میکند و او را از رفتن پای چوبه دار نجات میدهد.
بخشي از انگيزه گرالت براي نجات آنگولم، شباهت او با سیری در نگاه اول است. اين شباهت باعث ايجاد حس همدردي در گرالت شده و او را مصمم به نجات جان آنگولم ميکند. با وجود اين، پس از نجات توسط گرالت، آنگولم به عضو وفاداري از گروه او تبديل ميشود و تا قلعه Stygga همراهشان باقي ميماند. حضور آنگولم چاشنيای از هيجان و سرگرمي به سفرهاي گروه ميبخشد و بههميندليل است كه معرفي اين شخصيت در سريال اهميت دارد. بهويژه رابطه او با ميلوا بسيار سرگرمکننده بوده و ميتواند فضاي تاريک اين داستان را تلطيف کند.
Anna Henrietta – دوشس Toussaint
شخصیت دیگری که باید قبل از پایان این سریال معروف خارجی معرفی شود، دوشس آنا هنریتا است. دوشس، فرمانروای محبوب توسنت است و نقش او در کتابها به همراه محبوبیتش در فرنچایز بازیهای ویدیویی ویچر، باعث میشود حضور او در سریال ضروری باشد. آنا هنریتا به دلیل جدیت، اما همچنین سخاوت و دلسوزیاش شناخته میشود و او به شدت مورد علاقه و احترام مردم است.
در سریال ویچر، شاهد رابطه پرفرازونشیب و طنزآمیز آنا هنریتا با Jaskier، شاعر و خواننده، هستیم. این رابطه که جاسکیر را دائماً در نوسان بین جایگاه محبوبترین مهمان دربار و زندانی در آستانه اعدام قرار میدهد، کاملاً با شخصیت جاسکیر در داستانهای ویچر همخوانی دارد.
این خط داستانی میتواند به دو فصل پایانی سریال عمق و طنز مورد نیاز را ببخشد. علاوهبراین، به جاسکیر فرصتی میدهد تا در توسن بماند و از مرگ در قلعه استیگا نجات یابد، سرنوشتی که در غیر این صورت به طور قطع برای او رقم میخورد.
بنابراین، حضور آنا هنریتا در داستان نه تنها از نظر داستانی جذاب و سرگرمکننده است، بلکه به نفع شخصیت جاسکیر نیز عمل میکند و از مرگ او جلوگیری میکند.
Shani – شفادهنده از آکادمی آکسنفورت
شانی یکی دیگر از شخصیتهای کتابهای ویچر است که به لطف حضور پررنگ در بازیهای ویدیویی، محبوبیت زیادی پیدا کرده است. بنابراین، اضافه کردن او به سریال میتواند برای طرفداران بازیها جذاب باشد و همچنین باعث وفاداری بیشتر سریال به خط داستانی کتابها شود. در کتابها، نقش شانی تا نبرد برنا چندان پررنگ نیست، اما این نبرد اغلب از دیدگاه او روایت میشود.
در رمانهای ویچر، Sapkowski تصمیم جالبی میگیرد و نبرد سرنوشتساز را از دیدگاه شانی و درمانگران دیگر روایت میکند. این انتخاب باعث میشود تا وحشیگری و بیرحمی جنگ به شکل عمیقتری به خواننده منتقل شود. چنین رویکردی میتواند در سریال ویچر هم به کار گرفته شود و تأثیر به سزایی داشته باشد.
ویچر همواره به بررسی پیامدهای خشونت پرداخته است و روایت جنگ با چنین رویکردی کاملا با مضامین تثبیتشده سریال همخوانی دارد. علاوهبراین، شانی شخصیتی جذاب و پیچیدهای دارد و با دنبال کردن نبرد برنا از دیدگاه او، ویچر میتواند وفاداری خود به کتابها را به نمایش بگذارد و درعینحال، یک شخصیت اصلی چندبعدی دیگر را معرفی کند. با در نظر گرفتن این نکات، حذف شخصیت شانی از سریال ویچر فرصتی از دسترفته خواهد بود.
Vysogota از کوروو – محقق تبعید شده
ویسگوتا یکی از خردمندترین و به یادماندنیترین شخصیتهای فرعی در کتابهای ویچر، حضورش در سریال را ضروری میکند. او در اصل یک دانشمند بود که هم در نیلفگارد و هم در اوکسنفورت تحصیل کرده بود، اما پس از اختلاف با امپراطور پیش از Emhyr، تبعید شده و به کلبهای در باتلاقهای پرپلات نقل مکان کرد. همانجا در این باتلاقهاست که ویسگوتا به سیری، زخمی و نیمهجان برخورد میکند و از او در کلبهاش پرستاری میکند.
ویسوگوتا تاثیر مهمی بر سیری میگذارد، حتی اسکیتهای یخی را به او هدیه میدهد که بعداً سیری از آنها برای از بین بردن رینس و افرادش در سطح یخزده تارن میرا استفاده میکند. پس از بیش از یک سال مبارزه برای بقا، چه در گروه Rats و چه در اسارت Bonhart، ویسوگوتا به سیری کمک میکند تا آرامشی نسبی پیدا کند.
با در نظر گرفتن این تأثیرگذاری و نقش نجاتبخش ویسگوتا، حذف این خط داستانی و شخصیت از سریال، یک فرصت از دسترفته به شمار میآید.
Nimue – بانوی دریاچه
نیمو جادوگری است که تقریباً یک قرن پس از داستان سیری و گرالت زندگی میکند. او در جریان سفرهای تصادفی خود در زمان و مکان، به طور غیرمنتظرهای دو بار با سیری برخورد میکند. نیمو با شنیدن داستانهای سیری و گرالت بزرگ شده و به خاطر همین، شیفته کشف کامل ماجرای آنها و کمک به سیری برای بازگشت به خانهاش است. کمک نیمو احتمالا تنها چیزی است که مانع از سرگردانی دائمی سیری در میان دنیاهای مختلف میشود؛ بنابراین نقش او در داستان حیاتی است.
خوشبختانه با انتخاب بازیگر نقش نیمو برای فصل چهارم سریال ویچر، حضور این شخصیت در داستان تایید شده است. جالب اینکه به نظر میرسد قرار است با نیمو زودتر از زمان حضورش در کتابها آشنا شویم. بنابراین، احتمال دارد بخش بیشتری از پیشینه او در نسخه نتفلیکس گنجانده شود. بااینحال، بسیار مهم است که نتفلیکس نقش نیمو را با دقت مدیریت کند و همانند کتابها، اهمیت بالایی به آن بدهد.
Auberon Muircetach – پادشاه Alders
بخش مهمی از داستان سیری در دو کتاب پایانی ویچر، سفر او به دنیای الفهای Aen Elle است. در این دنیا، او توسط الفها زندانی میشود تا زمانی که با بچهدار شدن برای پادشاهشان، آوبرون، موافقت کند.
این اتفاق باعث میشود آوبرون به شخصیتی فوقالعاده مهم تبدیل شود، به خصوص به این دلیل که سیری بعداً توسط اِرِدين، رهبرِ گروهِ وحشیگری (Wild Hunt)، به قتل او متهم میشود. مرگ شاه آوبرون سیری را مجبور به فرار از دنیای الفهای Aen Elle میکند و این به او فرصت میدهد تا به دنیای خود بازگردد و ینفر را از دست ویلفورتز نجات دهد.
با در نظر گرفتن این نکات، تنها راه حذف شخصیت آوبرون از سریال، حذف کل خط داستانی الفهای Aen Elle است. چنین تغییری، انحرافی آشکار نسبتبه رمان اصلی به حساب میآید. باتوجهبه تاکید سریال ویچر بر وفاداری به کتاب (بهخصوص پس از انتقاد هواداران از تغییرات داستانی فصلهای پیشین)، حذف کل این بخش از داستان دور از ذهن به نظر میرسد. درنهایت، به نظر میرسد برای اجتناب از خشم هواداران کتاب که پیشتر از تغییرات ناراضی بودهاند، حضور آوبرون در سریال ویچر ضروری است.
Stefan Skellen – پزشک امپراتوری
در دنیای فانتزی ویچر، شخصیتهای شرور کم نیستند، اما استفان اسکلن بیشک یکی از پیچیدهترین و قدرتمندترین شخصیتهای شرور The Witcher است. بااین اوصاف، حضور او در این سریال نتفلیکس نهتنها ضروری، بلکه واجب است؛ چراکه حضور اسکلن در سریال نتفلیکس، عمق و پیچیدگی بیشتری به داستان خواهد داد
اسکلن در ابتدا به عنوان یک وفادار بیچون و چرا به امپراتور نیلفگاردی، امهیر، معرفی میشود؛ اما با گذر زمان، نقاب از چهرهاش کنار میرود و اهداف واقعی خود را آشکار میکند که سرنگونی امپراتوری و برپایی یک سلطنت مشروطه به عنوان گامی در جهت دموکراسی است.
با وجود این آرمانهای والا، اسکلن بیرحمی هولناکی را از خود نشان میدهد که تضادی گیرا بین آرمانگرایی دلسوزانه و بیرحمی او ایجاد میکند.
خبر خوب برای طرفداران ویچر! تایید حضور استفان اسکلن در فصل چهارم، نویدبخش حضور این شخصیت جذاب در سریال است؛ اما صرف حضور فیزیکی کافی نیست.
مسئولیت مهم ویچر، به تصویر کشیدن اسکلن با همان عمق و ابهام رمانهاست. در غیر این صورت، با هدر دادن یک شخصیت شرور درخشان روبهرو خواهیم شد. با در نظر گرفتن این نکته، اسکلن باید به عنوان بازیگری کلیدی در دو فصل پایانی ویچر ایفای نقش کند.
Leo Bonhart – شکارچی جایزه
لئو بونهارت شمشیرزنی بیرحم و تبهکاری هولناک در دنیای ویچر بهعنوان یکی از مرگبارترین شخصیتها شناخته میشود. نخستینبار او در نقش یک شکارچی ظاهر میشود که برای تعقیب سیری پس از ناپدید شدنش در Thanned استخدام شده است.
بونهارت پس از قتلعام گروه Rats و دستگیری سیری، او را به نبردی مرگبار در میدان مبارزه میکشاند تا ببیند چه کسی حاضر است بیشترین پول را برای او بپردازد. ظلم و ستم بیحد بونهارت، به همراه مهارت خارقالعادهاش در شمشیرزنی، او را به یکی از ترسناکترین شخصیتهای منفی این دنیای فانتزی تبدیل میکند.
با نزدیک شدن به فصل ۴ ویچر و اولین حضور لئو بونهارت در داستان، خبر انتخاب بازیگر برای نقش او خوشحالکننده است. بونهارت در بخش زیادی از مسیر سیرى، تبدیل به دشمن اصلی او میشود و باتوجهبه احتمال پررنگتر شدن نقش سیرى بعد از تغییر بازیگر نقش گرالت، او میتواند مهمترین شخصیت منفی فصل ۴ باشد. بههمیندلیل، سازندگان ویچر باید با دقت و ظرافت هرچه تمامتر شخصیت بونهارت را به تصویر بکشند تا او به همان اندازه که در کتابها ترسناک است، در سریال هم ظاهر شود.
Esterad Thyssen – پادشاه Kovir و Poviss
استراد تیسن پادشاه کوویر و پویس بهعنوان باهوشترین و واقعیترین رهبر پادشاهیهای شمالی، باید حتماً قبل از پایان سریال معرفی شود. مسلماً نقش تیسن در کتابها محدود است، اما نقش او در جنگ دوم شمالی بسیار مهم است. علاوهبراین، پسر تیسن بهعنوان یک شوهر بالقوه برای سیری نشان داده میشود که اگر او موافقت کند به لژ جادوگران میپیوندد.
سیری قطعا برای اینکه از چنین نقشی فرار کند به دنیای دیگری میگریزد، اما این واقعیت که او حتی در لیست ازدواج با پسر تیسن قرار میگیرد، قدرت بالای این پادشاه را نشان میدهد. تیسن همچنین به عنوان یکی از معدود پادشاهانی شناخته میشود که واقعاً همسرش را دوست دارد و در سراسر قاره به عنوان مردی نیک و مهربان شناخته میشود. با در نظر گرفتن این موارد، ویچر باید قبل از پایان یافتن، حتی به شکلی محدود، تیسن را معرفی کند.
Menno Coehoorn – فیلد مارشال نیلفگاردیان
در فصل ۴ ویچر شاهد آغاز رسمی دومین جنگ شمالی خواهیم بود، یعنی چهرههای برجسته نظامی مانند منو کوهورن باید در دو فصل پایانی سریال حضور پیدا کنند. همانطور که میدانیم، کاهیر نمیتواند مثل فصل اول، رهبری نیروهای نیلفگارد را برعهده داشته باشد، بنابراین سریال باید یک شخصیت نظامی جدید را به عنوان رهبر جناح نیلفگاردی معرفی کند. بهترین گزینه برای این نقش، همان شخصیتی است که در کتابها ایفای این وظیفه را برعهده دارد یعنی منو کوهورن.
منو کوهورن فرمانده نظامیای بسیار ترسناک و از رازداران نزدیک امپراطور امهیر است. بههمیندلیل، او در طول دومین جنگ شمالی، فرماندهی گروه مرکزی ارتش را برعهده میگیرد. حضور کوهورن در کتابها محدود است، اما به نظر میرسد برای راضی کردن طرفداران، عوامل سریال مجبور هستند نقش پررنگتری به جنگ بدهند که میتواند به بزرگتر شدن نقش کوهورن منجر شود. بههرحال، نیلفگاردیها به یک شخصیت کلیدی نظامی به جز امهیر نیاز دارند و ویچر باید کوهورن را در داستان خود جای دهد.