هرآنچه لازم است درمورد جلوه های ویژه بدانیم
جلوه های ویژه، تکنیکی که سالها پیش بهکمک کارگردانان و تصویربرداران سینما آمد و امروزه با پیشرفت و بهینه شدن آن، شاهد آثاری جذاب و تماشایی در سینما هستیم.
در این مطلب ما قصد داریم اطلاعاتی کامل درمورد
- جلوه های ویژه چیست؟
- انواع جلوه های ویژه
- تفاوت جلوه های میدانی و جلوههای بصری چیست؟
- تاریخچه بهوجود آمدن این تکنیک
- مشهورترین سکانسهایی که با استفاده از جلوههای ویژه ساخته شدهاند
- پرهزینهترین عناوینی که جلوههای ویژه درآنها بهکار گرفته شده
- و …
را مورد بررسی قرار دهیم. با ویدو همراه باشید و مراحل پیادهسازی این تکنولوژی را مطالعه نمایید.
جلوه های ویژه چیست؟
بهطور کلی، جلوههای ویژه (Special Effects) بهتکنولوژی گفته میشود که باکمک آن سکانسهایی که خلق آنان با استفاده از تکنیکهای رایج و معمولی تقریبا غیرممکن است ساخته میشوند.
نحوهی کارکرد جلوههای ویژه بهصورتی است که سکانسهای فیلم توسط بدلکاران، بازیگران و متخصصان بهصورت واقعی کار میشوند و سپس با استفاده ازاین تکنیک و برنامههای فوق حرفهای، تصاویر و یا ماکِتهای معمولی تبدیل به جلوههایی جذاب میشوند.
در عکس زیر میتوانید یک نمونه ازاین مورد را مشاهده نمایید. دراین عکس با استفاده از یک ماکت ساده، اژدهایی خارقالعاده بهوجود آمده. این تصویر مربوط به سریال «بازی تاج و تخت» است که یکی از پرچمداران بزرگ دراستفاده ازاین تکنولوژی است.
برای جلوه های ویژه تعاریف بسیار زیادی وجود دارد. در سادهترین حالت ممکن میتوان گفت: جلوههای ویژه آن چیزی است که هنگام فیلمبرداری دیده نمیشود و با اعمال یک سری تغییرات جلوی چشمان بیننده قرار میگیرند.
در طول سالهای گذشته، عناوین بسیار بزرگی بودهاند که ساخت آنها بدون استفاده از جلوه های ویژه تقریبا غیر ممکن بوده. همانند یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ «تایتانیک». شاید باورتان نشود، اما تایتانیک درون یک استخر ساخته شده و کشتی تایتانیک یک ماکِت کوچک است. جلوههای ویژه صخرهها و طوفانهای جذاب این فیلم را بهوجود آوردهاند.
و یا فیلمی مانند گلادیاتور را بهخاطر بیاورید. مبارزه راسل کرو با ببری درندّه. باور میکنید که هرکدام ازاین سکانسها صدها کیلومتر دوراز هم فیلمبرداری شدهاند و نهایتا با استفاده از تکنیکهای جلوههای ویژه این دو فیلم را باهم منطبق کردهاند؟
جلوههای ویژه بهطور کلی به 2 بخش تقسیم میشوند.
- جلوههای ویژه میدانی
- جلوههای ویژه دیداری (بصری)
در ادامه مطلب میتوانید اطلاعات بیشتری درمورد این 2 بخش و همچنین تقسیمبندیهای آن مشاهده کنید.
1- جلوههای ویژه میدانی
در زمان ساخت یک فیلم، سکانسها و صحنههایی هستند که خلق آنها کار دشوار و سختی است. این صحنهها توسط بدلکاران، تصویربرداران و متخصصان ساخته میشود. نکتهی حائز اهمیت درمورد جلوههای ویژه میدانی این است که تمامی تصاویر بهصورت کاملا واقعی ضبط میشوند.
در اکثر مواقع متخصصان با استفاده از مواد منفجره، ماکِت و یا عروسکهایی با ظاهر طبیعی این تکنیک را پیادهسازی میکنند. جلوههای ویژه میدانی نیز به 2 بخش تقسیم میشود.
جلوههای نوری
در این تکنیک بااستفاده از تصاویر فریمهایی بهصورت عکس ایجاد میشوند و معمولا برای قراردادن کاراکترها و بازیگران در صحنههایی دیگر مورد استفاده قرار میگیرد. در صنعت سینما بهاین تکنیک (جلوههای عکسی) نیز گفته میشود. طریقه ایجاد چنین جلوههایی معمولا بااستفاده از نورپردازی میسر میشود، دربرخی موارد نیز با استفاده از تکنولوژی «درون دوربینی» این کار را انجام میدهند.
اگر بخواهیم یک مثال برای این مورد بزنیم، میتوانیم به فیلم ماتریکس اشاره کنیم. در یکی از مشهورترین سکانسهای این فیلم بهنام « The Bullet And The Matrix » مشاهده میکنیم که ترکیبی کامل از Visual Effects و Optical Effects مورد استفاده قرار گرفته.
تصویربرداران با چرخش 360 درجه دوربین، جاخالی دادن نئو از گلولههارا ضبط کردهاند و سپس با استفاده از جلوههای ویژه بصری (در ادامه اطلاعات این نوع از جلوهها را میبینید) نمای ویژهای به این سکانس میدهند. در ویدئو پایین این تکنیک را بهطور واضح و شفاف مشاهده میکنید.
جلوههای مکانیکی
جلوههای ویژه مکانیکی که بهآنها (جلوههای عملی یا فیزیکی) نیز گفته میشود، تکنیکهایی هستند که بهصورت واقعی ضبط میشوند. این جلوهها معمولا توسط اشیاء مکانیکی، ماکتها، صحنهسازی، مدلهای مقیاسی، آتشبازی و جلوههای جوّی ازقبیل (ایجاد جلوههای باران، باد، مه، ابرهای فیزیکی و برف) ایجاد میشوند. بهطور مثال زمانی که یک خودرو درحال حرکت منفجر میشود، از جلوههای مکانیکی استفاده میشود.
پیش از آن که کامپیوترها قادر بهتولید چنین جلوههایی باشند، فیلمسازان مجبور بودند برای ایجاد یک اِفکت، ماکتهای زیادی را طراحی کنند. آنها باید تعداد زیادی ماکتهای مقوایی، گچی، عروسک و مدلهای کوچک میساختند.
2- جلوههای ویژه دیداری (بصری)
نوعی دیگر از جلوههای ویژه، جلوههای ویژه دیداری است. جلوههای ویژه یا ویژوال اِفِکتس (Visual Effects) نوعی جدید از تکنیکهای سینمایی است. امروزه اگر ساخت سکانسی توسط جلوههای ویژه میدانی سخت و غیرممکن باشد، آنرا با کمک Visual Effects یا جلوههای بصری میسازند.
این جلوه ها شامل «کامپوزیت»، «روتوسکوپی»، «انیمیشن»، «ترکینگ» و … است. ساخت این جلوهها بسیار گرانقیمت است و هزینههای زیادی را شامل میشود. بههمین خاطر است که بودجهی ساخت فیلمهای هالیوودی اینقدر زیاد میشود.
تفاوت جلوههای میدانی و جلوههای بَصَری در چیست؟
جلوههای ویژه بصری (Visual Effects یا VFX) و جلوههای ویژه میدانی (Special Effects یا SFX) اکثر اوقات یکسان بهنظر میرسند. خصوصا زمانی که افراد اطلاعات و دانشی نسبت بهآنها نداشته باشند. اما این دو کاملا باهم متفاوتند و هرکدام نیاز به مهارتها و دانشهای مورد نیاز خود دارد.
VFX: بهطور کلی دراین نوع از جلوههای ویژه، جزئیات پساز پایان فیلمبرداری به پروژه اضافه میشوند. معمولا سکانسها جلوی یک پرده سبزرنگ (بهاطلاح پرده کروماکی) ضبط میشوند و درپایان با استفاده از برنامهها و کامپیوترهایی با پردازندههای بسیار قوی جلوهها را اضافه میکنند. بهعنوان مثال فیلمی همچون کتاب جنگل (Jugnle Book) در جلوی یک پرده کروماکی ضبط شده و درپایان فیلمبرداری جلوههای ویژه کار خودرا انجام دادهاند.
SFX: این نوع از جلوهها اساسا شامل افکتهایی است که مستقیما روی پروژه اعمال میشوند. همانطور که دربالا گفتیم، جلوههای ویژه میدانی شامل آرایش، پروتز، عروسک و لباس میشود.
بهعنوان مثال، در فیلم جنگ ستارگان (Star Wars: The Last Jedi) ازاین نوع جلوههای ویژه استفاده شده و با استفاده ازیک عروسک، صحنهها ساخته شدهاند.
حال دراین قسمت سوالی بهوجود میآید. کدام یک ازاین جلوهها بهتر است؟
و اینکه آیا SFX دردنیای امروز جایگاهی دارد؟ باوجود کارآمد بودن و حذابیتهای جلوههای بصری هنوز از SFX استفاده میشود؟
با توجه به اکثریت نظرات، جواب بله است. دلیل خیلی سادهای برای این اثبات وجود دارد: احساسات
هنگامی که یک بازیگر یک انفجار واقعی را بازی میکند، و یا زمانی که از جنگل آتش گرفته واقعی فرار میکند و دود صورتش را فرا گرفته، بازی او واقعیتر بهنظر میرسد، چراکه این صحنه واقعی است.
این روش همیشه در انتقال احساسات و خلق آنها موفق بوده.
از سوی دیگر، VFX میتواند مخاطب را بهدنیایی جدید ببرد که SFX هرگز نمیتواند اینکار را انجام دهد. پرواز با سرعت نور، سفر به سیارههای دیگر و سفر در کهکشان، تجربه و ایجاد صحنههای در اعماق اقیانوس (مثل فیلم آکوآمن) و یا نبردهایی که با موجودات بیگانه انجام میشود (همانند فیلم انتقامجویان) مواردی هستند که بدون استفاده از تکنولوژی VFX غیرممکن بودهاند.
بنابراین با استناد بهموارد بالا، میتوان گفت که هردوی آنها مورد استفاده قرار میگیرند و به نحوی وجود هردوی آنها در یک فیلم ضروری است. امروزه کارگردانان تاجای ممکن اثرات و صحنهها را بهصورت واقعی خلق میکنند و سپس بااستفاده از تکنیکهای جدید، کیفیت صحنهها را بهبود میبخشند.
تاریخچه بهوجود آمدن جلوه های ویژه و نخستین استفاده از آن
این تکنولوژی در سال 1857 متولد شد. البته آن زمان خبری از کامپیوترها و جلوههای بصری مانند سکانسهای امروزی نبود. درآن سال اسکار رجلندر (Oscar Rejlander) موفق شد با ترکیب کردن 32 بخش از عکسهای یک نگاتیو (نوارهای دوربین قدیمی) یک عکس ترکیبی بسازد و برای نخستین بار واژهای جدید بهنام «جلوه های ویژه» را بهوجود بیاورد.
38 سال بعد، یعنی درسال 1985 «آلفرد کلارک» نخستین سکانسی را خلق کرد که درآن از جلوههای ویژه استفاده میشود. این اتفاق هنگام فیلمبرداری «ملکه اسکاتلندی» رخ داد. زمانی که ماری محکوم بهاعدام شده بود و جلاد تبر خودرا بالا برده بود تا گردن ماری را قطع کند، کارگردان فیلم را متوقف میکند و اعلام میکند تمامی بازیگران درجای خود ثابت بمانند یا بهاصطلاح آنها را فریز (Freeze) میکند. سپس یک عروسک را بهجای ماری درون کادر قرار میدهد تا جلاد گردن عروسک را قطع کند.
این صنعت با گذشت سالها، ذره ذره رُشد کرد و کارگردانهای زیادی با ابداعات خود، به تکامل Special Effects کمک کردند.
مشهورترین سکانسهایی که با استفاده از Visual Effects ساخته شدهاند.
یکی از جالبترین بخشهای این مقاله همین قسمت است. دراین قسمت 5 سکانس جذاب و تماشایی که جلوههای ویژه آنها را خلق کرده را مشاهده میکنید.
1: دکتر استرنج – Doctor Strange
فیلمهای ابرقهرمانی تقریبا تبدیل به پرهزینهترین آثار هالیوودی شدهاند. این فیلمها عمدتا توسط جلوههای ویژه تولید میشوند و بهندرت پیش میآید که سکانسهای آنها جاودانه شوند. دکتر استرنج یکی از استثناها در این ژانر است. بلاک باستری که سال 2016 توانست یکی از موفقترین ساختههای مارول نام بگیرد و تبدیل به کاراکتری محبوب میان طرفداران این کمپانی شود. این سکانس توهمات بسیار جالبی را برای مخاطبین ایجاد میکند و دربالاترین کیفیت ممکن جلوههای ویژه را بهنمایش میگذارد.
2: The Walk
ویدئوی دیگری که مربوط به فیلم «The Walk» است که بهزیباترین نحو ممکن ساخته شده. درواقع پساز دیدن این سکانس، مخاطب بهخوبی آنرا بهخاطر میسپارد. سکانسی که توسط تکنولوژی 3D ساخته شده و بندباز را میبینیم که توسط 2 طناب میان برجهای مرکز خرید اصلی شهر پیادهروی میکند. درمیانههای این ویدئو، زمانی که بندباز به زمین نگاه میکند، از زیباترین سکانسهایی است که تاکنون بهوجود آمده است.
3: مدمکس: جاده خشم – Madmax: Fury Road
ویدئوی سوم مربوط به جلوههای یکی از پرهزینهترین آثار اکشن سینما است. فیلمی که با 150 میلیون دلار بودجه ساخته شد و البته بسیار هم موفق بود. 12 اُسکاری که این فیلم کسب کرد، تماما نشان از موفقیت سازندگان و تصویربرداران میدهد.
نکتهی جالبی درمورد این فیلم وجود دارد، تمامی سکانسها توسط بدلکاران ضبط شدهاند و نهایتا درپایان کار توسط متخصصان جلوههای بصری تکمیل شدهاند. درساخت این فیلم تعداد زیادی از بهترین و خبرهترین بدلکاران حضور پیدا کردهاند. در ویدئو بالا نحوه ساخت این جلوههای طبیعی را مشاهده میکنید.
درواقع این ویدئو مصداقی بارز برای اثبات این سوال است که SFX بهتر است یا VFX. دراین فیلم مشاهده میکنیم که فیلمبرداران از 2 حالت استفاده کردهاند و آنرا به بهترین نحو ممکن کامل کردهاند.
4: Dawn of The Planet of The Apes
این ویدئو کمی متفاوتتر از ویدئوهای بالاست. جلوههای ویژه این فیلم لزوما اکشن و هیجانی نیستند. جلوههای ویژهای که این سکانس را تبدیل بهیکی از مشهورترین سکانسهای ساخته شده توسط تکنولوژی VFX کرده، حالت بسیار طبیعی است که برای میمونها ایجاد کرده است.
این افِکتها در بالاترین کیفیت ممکن ایجاد شدهاند و اگر بادقت مشاهده کنید، جزئیات بسیار زیادی روی بدن میمونها قابل مشاهده است. این سکانس بهطور کاملا واضح لزوم استفاده از جلوههای ویژه را ثابت میکند.
5: تلقین – Inception
ویدئو پنجم و آخر مربوط بهفیلم «تلقین» است که بهجرئت میتوان آنرا یکی از پرچمداران صنعت جلوههای ویژه و سینما دانست. فیلمی که کریستوفر نولان 10 سال زمان برای ساخت و نوشتن فیلمنامهاش صرف کرد. این فیلم درحالتی از جلوه های ویژه استفاده کرده و درعین رویایی بودن، کاملا واقعی بهنظر میرسند. منطبق شدن ساختمانهای شهر روی هم، و یا فروریختن ساختمانهای فرسوده شهر همگی جزئی از خلاقیتهایی است که در تلقین بهکار گرفته شده.
همچنین سکانس فوقالعاده مشهور این فیلم «جنگ راهرو» از بزرگترین سکانسهای ساخته شده توسط فیلمبرداران است. در این سکانس از تکنیکهای CGI، جلوههای ویژه دوربینی(Optical Effects) و جلوه های بصری استفاده شده که وجود تمامی آنها درکنار هم، سکانسی ماندگار ایجاد کرده.
پرهزینهترین آثار سینما که توسط این تکنولوژی ساخته شدهاند
در لیست زیر 10 فیلمی که بیشترین هزینه را در تاریخ سینما دربر داشتهاند مشاهده میکنید.
- دزدان دریایی کارائیب: روی جزایر غریبه – هزینه ساخت: 379 میلیون دلار
- انتقام جویان: عصر اولتران – هزینه ساخت: 365 میلیون دلار
- انتقام جویان: پایان بازی – هزینه ساخت: 356 میلیون دلار
- انتقام جویان: جنگ ابدیت – هزینه ساخت: 316 میلیون دلار
- دزدان دریایی کارائیب: در پایان جهان – هزینه ساخت: 300 میلیون دلار
- لیگ عدالت – هزینه ساخت: 300 میلیون دلار
- داستان جنگ ستارگان – هزینه ساخت: 275 میلیون دلار
- جان کارتر – هزینه ساخت: 265 میلیون دلار
- بتمن مقابل سوپرمن – هزینه ساخت: 263 میلیون دلار
- جنگ ستارگان: آخرین جدای – هزینه ساخت: 262 میلیون دلار
5 حقیقت جالب درمورد شیرشاه – عنوانی که نوآوری جدیدی در Visual Effects ایجاد کرد
اگر تصاویر یا تریلر فیلم شیرشاه را دیده باشید حتما برای شما هم سوال است چطور امکان دارد که تصاویر به این اندازه طبیعی جلوه کنند؟
در همین مورد IGN با اعضای تیم تولید کننده دیدار کرده و 5 نکته جذاب درمورد اینکه چطور این اثر هنری فوقالعاده ساخته شده جمع آوری کرده که در ادامه شاهد این نکات خواهیم بود.
آنها فیلم را در یک بازی ویدئوییِ واقعیت مجازی فیلمبرداری کردهاند
فیلم در یک بازی ویدئویی که از تکنولوژی VR (واقعیت مجازی) پشتیبانی میکند فیلمبرداری شده تا ویژگیهای انیمیشن شیرشاه سال 1994 کاملا رعایت شود.
کارگردان «جان فاورو» (Jon Favreau) به همراه دیگر فیلم سازان هدست واقعیت مجازی روی چشم گذاشتهاند، با اسکریپتهای برنامه نویسی کاراکتر انیمیشنی را دقیقا طوری برنامه ریزی کردهاند که از مکانهای مورد نظر با توجه به فیلمنامه عبور کنند و در یک محیط سه بعدی دقیقا زاویههای دوربین و لوکِیشنهای فیلمبرداری را تعیین کردهاند که بهترین تصاویر و زاویهها را از شخصیتها و محیط داشته باشند، وقتی همه چیز دقیقا همانطوری که میخواستند اتفاق افتاد فیلم برداری نهایی را انجام دادهاند و بعد قسمتهای فیلم برداری شده برای اضافه شدن جزئیات به قسمت جلوههای بصری فرستاده شده تا برای نمایش نهایی آماده شود.
آنها برای مطالعه روی حیوانات به آفریقا سفر کردهاند
جان فاورو برای مطالعه رفتار حیوانات در طبیعت برای 3 هفته به کنیا سفر کرد و در این سفر بیشتر حالتهای دویدن، استراحت کردن، خوردن، خوابیدن و تعامل حیوانات را از نزدیک بررسی کرد تا یک برداشت دسته اول از این رفتار داشته باشد.
بیشترین بهره را از این سفر «اندی جونز» (Andy Jones) سرپرست بخش انیمیشن برده، خودش میگوید: “من که فقط این حیوانات را در باغ وحش دیده بودم، حس کردن رفتار طبیعی آنها و واکنشهایشان وقتی به یکدیگر نزدیک میشوند شگفت انگیز بود، به خصوص در مورد شیرها، این گربهی قوی هیکل در مقابل شکارش، ما خیلی چیزها دربارهی رفتار آنها یاد گرفتیم که از آنها در فیلم استفاده کردیم”
بازتابی از اجرای بازیگرها در انیمیشنها وجود دارد
صدا پیشگان بجای حضور در یک محیط کوچک و صحبت کردن روی شخصیتها در یک محیط بزرگ و قابل جابجا شدن اجرای خود را انجام دادهاند محیطی که کاملا در آن میتوانستند در حین صحبت کردن کار بازیگری هم انجام دهند، در همین حین دوربینها از رفتار افراد هنگام اجرا فیلمبرداری کرده تا انیمیتورها (Animators) بتوانند از روی این فیلمها ظریف کاریهایی برای انتقال احساسات و رفتار به انیمیشن نهایی اضافه کنند.
اندی جونز میگوید: “ما بازیگران را برای بعضی سکانسها دور هم جمع کردیم تا در کنار هم بازی کنند و از این طریق بتوانیم الگوهای رفتاری مثل ارتباطات چشمی و… را روی شخصیتهای حیوانی آنها پیاده سازی کنیم؛ یازیگران واقعا روی شخصیتها تاثیرگذار هستند که چیز خوبی است.”
بعضی از سکانسهای تیمون و پومبا بداهه است
بیشتر دیالوگهای فیلم از انیمیشن اصلی است و فیلمنامه تغییر خاصی ندارد اما قسمتهای طنز آزادی بیشتری داشتهاند، خیلی هم شوکه کننده نیست که بدانیم وقتی «بیلی» (Billy Eichner) و «سث روگن» Seth Rogen کنار یکدیگر قرار میگیرند شوخیهایی میکنند که سخت است از آنها در محصول نهایی استفاده نشود.
جونز میگوید: “در جلساتی که با آنها داشتیم طنزهای بداهه خیلی خوبی به وجود آمد، سث در نقش پومبا بسیار خوب است، تُن صدا و صداپیشگی او کاملا با شخصیت همخوانی دارد و مقداری معصومیت و جذابیت در صدای او هست که شخصیت پومبا را کامل میکند، همینطور درمورد بیلی شوخیهای او بیشتر حالت طعنه آمیز دارد که کاملا با شخصیت تیمون هماهنگ است”
آنها مجبور شدند محاسبه کنند که سیمبا دقیقا چقدر فرار کرده است
دقیقا سیمبا چقدر از محل زندگیاش دور شد وقتی در اوایل داستان شروع به فرار کرد؟ این سوالی است که شاید عدهی کمی به آن فکر کرده باشند اما Chinlund که مسئول ساختن دنیای مجازی برای شیرشاه به روشی واقع بینانه و طبیعی بود مجبور شد که مسافت واقعی که سیمبا برای فرار دویده را محاسبه کند.
Chinlund میگوید:”به یاد دارم وقتی که شیرشاه[نسخه 1994] را تماشا میکردم به هیچ وجه نمیتوانستم حدس بزنم که سیمبا برای فرار چقدر از خانه دور شد و بدون وابستگی به دیگران رشد کرد، درواقع او چقدر دوید؟” و بعد ادامه داد: “من به شدت عاشق نسخه قدیمی شیرشاه هستم ولی از نظر جغرافیایی مشکلات بزرگی با آن دارم، شیرشاه یک انیمیشن است پس آنها خیلی به اندازههای واقعی اهمیتی نمیدادند و اندازهها را در طول فیلم بارها تغییر میدهند به عنوان مثال سخرهی غرور شکل و ظاهرش در طول انیمیشن تغییر میکند پس فکر نمیکنم آنها از نظر جغرافیایی هم خیلی دقیق بوده باشند، هرچند این موضوع امری ناخواسته نبوده و سازندگان دانسته این کار را انجام دادهاند اما این موضوع من را به عنوان یک طراح اذیت میکند”
پس Chinlund تصمیم گرفت که دنیای شیرشاه را واقعی تر کند و اندازههای دقیقی به کار ببرد، آنها تصمیم گرفتند که فرض کنند سیمبا حدود 4 روز در حال فرار بوده و قبل از رسیدن به «جنگل ابر» (Cloud Forest) با سرعت میانگین 12 مایل در روز حرکت کرده که نهایتا آنها را به عدد تقریبی 50 مایل رساند.
بیشتر بخوانید:
سلام
ببخشید من جلوه های ویژه میدانی نوری رو اصلا متوجه نشدم.میشه یه توضیحی بدید.ای کاش برای جلوه های میدانی مکانیکی هم یه مثال ویدیویی میزاشتین.
در ضمن در شاخه بندی شماSFX
که مخفف special effects هست رو جدا از VFX حساب کردین در حالی که به نظرم Practical effects یا جلوه های میدانی و Visual effects یا جلوه های بصری هر دو زیرشاخه Special effects هستند….
و البته شما از لفظ Practical effects هم استفاده نکردید.
ممنون میشم دراین مورد شفاف سازی کنید.
با تشکر فراوان (: