10 صحنه برتر در فرانچایز ارباب حلقه ها: یاران حلقه که فراموش کردنشان سخت است
سه فیلم ارباب حلقهها هر کدام پر از صحنههای فوقالعاده است و یاران حلقه (The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring هم از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم بهعنوان اولین معرفیکننده دنیای سرزمین میانی روی پرده سینما، مسئولیت سنگینی بر دوش داشت.
طرفداران کتاب یاران حلقه نگران بودند که دنیای مورد علاقهشان به درستی بهتصویر کشیده نشود و مخاطبانی که با کتاب آشنایی نداشتند، از آن میترسیدند که سرعت بالای روایت داستان، باعث شود از اتفاقات مهم آن جا بمانند.
بااینحال خوشبختانه، تمام این نگرانیها بیجا بود؛ چراکه فیلمهای ساختهشده از ارباب حلقهها، بهعنوان اقتباسهایی موفق از کتاب شناخته شدند و بخش قابلتوجهی از این موفقیت، مدیون صحنههای هیجانانگیز این فیلمهاست. در اینجا ده مورد از بهترین لحظات ارباب حلقهها: یاران حلقه را برای شما تهیه کردهایم.
10. وسوسه گالادریل تماشاگران را وحشتزده کرد
- صحنه مربوطبه گالادریل (با بازی کت بلانشت) با نورپردازی خاصی فیلمبرداری شد تا چشمانش بهگونهای بهنظر برسد که نور ستارگان را منعکس میکند.
گالادریل یکی از مرموزترین شخصیتهای ارباب حلقههاست و باتوجهبه نقش پررنگ او در «حلقههای قدرت» یکی از بهترین سریال های خارجی، این رازآلودگی بیشتر هم به چشم میآید.
او بهطرز فوقالعادهای قدرتمند است و زیبایی او حتی شجاعترین مردان را هم تحتتاثیر قرار میداد. تالکین در «سیلماریلیون» او را قویترین و زیباترین الف باقیمانده در سرزمین میانی توصیف میکند. او به خوبی پایبند است و تنها سعی میکند از قدرت عظیم خود برای بهبود زندگی کسانی که به آنها اهمیت میدهد، استفاده کند.
در “ارباب حلقه ها” با چهرهای متفاوت از او روبهرو میشویم، ظاهری خیرخواه و باطنی تاریک که در انتها، پرده از این تناقض برداشته میشود و طعم واقعی تهدید او را حس میکنیم.
بااینحال، در پایان اتحاد یاران حلقه، ما متوجه میشویم که او واقعاً چقدر میتواند تهدیدآمیز باشد. زمانیکه فرودو حلقه را به گالادریل پیشنهاد میدهد و او به قبول آن فکر میکند، تاریکیای که در طول زندگیاش برای دوری از آن سخت تلاش کرده بود، لحظهای او را فرا میگیرد.
این منجربه یکی از وحشتناکترین لحظات کل مجموعه میشود. برای لحظهای، تماشاگران میبینند که او در صورت تسلیم شدن در برابر وسوسه، به یکی از هولناکترین شخصیتهای تاریخ سرزمین میانی تبدیل خواهد شد. باوجود اینکه وسوسه شیطانی در او وجود داشت، اما درنهایت در برابر آن مقاومت کرد و به ذات اصیل خود بازگشت.
9. جشن تولد بیلبو، شروعی فوقالعاده برای معرفی سرزمین میانه است
- روی کیک تولد بیلبو واقعا ۱۱۱ شمع وجود داشت که درنهایت باعث آتشگرفتن صحنه فیلمبرداری شد.
جشن تولد ۱۱۱ سالگی بیلبو، مقدمهای عالی برای ورود به دنیای زیبای سرزمین میانی است. این جشن نگاهی نزدیک به فرهنگ هابیتها و نحوه جشن گرفتن برای عزیزانشان را نشان میدهد و به آشنایی کامل با سرزمین میانی کمک میکند.
نمایش آتشبازی نهتنها تصاویر خیرهکنندهای ارائه میدهد، بلکه مری و پیپین را بهعنوان دردسرسازان بالقوه معرفی میکند. این صحنه همچنین نشان میدهد که فرودو و گاندالف چقدر به هم نزدیک هستند؛ البته بحث درباره این صحنه بدون اشاره به ناپدید شدن بیلبو که باعث اتفاقات بعدی داستان میشود، غیرممکن است.
تماشاگران به اندازه شخصیتهای داستان شوکه شدند، زمانیکه او را در حال ناپدیدشدن دیدند. این صحنه، وسواس او نسبتبه حلقه را نشان میدهد که تنش داستانی را برای ادامه مسیر ایجاد میکند و زمینهساز صحنه وحشتناک بعدی میشود، جاییکه او سعی میکند حلقه را از فرودو پس بگیرد.
8. رویارویی گاندالف و سارومان خون آدم را به جوش میآورد
- گاندالف درحالیکه در برج توسط سارومان زندانی شده است، کلمه «گوایهیر» را زمزمه میکند، که نام عقابی است که برای نجات او میآید.
خیانت سارومان یکی از تکاندهندهترین لحظات سهگانه ارباب حلقههاست. در نیمی از «یاران حلقه»، گاندالف اصرار دارد که سارومان داناترین شخصی است که تابهحال شناخته است. سارومان قدرتمندترین جادوگر در سرزمین میانی است و گاندالف بهشدت به نظر او در (تقریباً) همه چیز احترام میگذارد.
بنابراین طبیعی است زمانیکه گاندالف به دنبال اطلاعات بیشتری در مورد حلقه یکتا و معنای دقیق آن در نظم کلان جهان است، اولین کسی که به سراغش میرود دوست قدیمیاش است. او برای دیدار با سارومان به ایزنگارد میرود، جاییکه او پایگاهی برای خودش درست کرده است.
متأسفانه، گندالف بهسرعت متوجه میشود که دوست قدیمیاش دیگر شبیهبه شخصی که قبلاً میشناخت، نیست. آنها در برج ایزنگارد مبارزه میکنند و بااینکه گندالف تمام تلاش خود را میکند، نهایتاً توسط کسی که زمانی به او اعتماد داشت، شکست میخورد. این رویارویی پر از آدرنالین است که حتی بیست سال بعد هم تماشاگران را بر روی لبههای صندلیهایشان نگه میدارد.
7. اسبهای آبی آروین، تماشاگران را هیجانزده میکند
- آرون کلماتی به زبان الفی زمزمه میکند تا رودخانه را فرا بخواند که ترجمه تقریبی این کلمات به این صورت است: «ای آبهای کوههای مهآلود و ای آبهای بروین، فرمان قدرت را بشنوید و بر ضد حلقه سواران بخروشید.»
این کلمات در واقع توسط دیوید سالو، زبانشناس، برای فیلم ارباب حلقهها ساخته شدهاند و در کتابهای تالکین وجود ندارند. فرار به گذرگاه، همانطور که در رمانهای اصلی نامیده میشود، یکی از پرهیجانترین صحنههای کل سهگانه ارباب حلقههاست. از لحظهای که فرودو با تیغ مورگول زخمی میشود تا رسیدنش به ریوندل، صحنه خستهکنندهای وجود ندارد. تماشاگران از به خطر افتادن جان فرودو میترسند، اما زمانیکه آرون در لحظه آخر، با عجله او را نجات میدهد و به سرزمین مادریاش میبرد، خوشحال میشوند.
بااینحال، یکی از بهترین صحنه ها در یاران حلقه سکانسی است که آرون رودخانه را فرا میخواند تا جلوی حلقهسواران را بگیرد و به او اجازه دهد بدون مانع به مسیرش ادامه دهد.
هنگامیکه آرون و فرودو به گذرگاه برونین میرسند، به نظر میرسد که دشمن دیگر در تعقیب آنها نیست، اما یکی از آنها موفق میشود از آب عبور کند و به همین منوال بقیه نیز به دنبال او میآیند.
آرون و فرودو هنوز از خطر دور نشده بودند، اما این موضوع آرون را نمیترساند. او با شجاعت تمام، قدرت خود را به کار گرفت و گروهی از اسبها را به وجود آورد تا راه را بر تعقیبکنندگان ببندند و فرصتی برای فرار به وجود بیاورند. این یکی از خیرهکنندهترین لحظات کل سهگانه و یکی از نمادینترین صحنههای «یاران حلقه» است.
6. مقدمهای بینقص، داستان را پایهریزی میکند
- برای بهتصویر کشیدن جاودانگی الفها در دنیای پهناور سرزمین میانی، از کیت بلانشت برای روایت پیش گفتار فیلم استفاده شد.
صحنه آغازین فیلمها اغلب سختترین صحنه برای اجراست، اما بیتردید میتوان گفت که سهگانه ارباب حلقهها یکی از تاثیرگذارترین پیشگفتارهای تاریخ سینما را خلق کرده است. زمزمههای الفی گالادریل که یکی از قوی ترین الف ها در ارباب حلقه هاست، لرزه بر تن هر بینندهای میاندازد و اینطور القا میکند که مخاطبان در آستانه ورود به دنیایی جدید و شگفتانگیز هستند، دنیایی که تابهحال نظیرش را ندیدهاند.
در صحنهای کوتاه اما بسیار تاثیرگذار، راوی با خواندن جملهای که حالا به نماد کل مجموعه تبدیل شده، کل تاریخ سرزمین میانه را خلاصه میکند. در همین صحنه، با زبانی شیوا و مختصر، هرآنچه تماشاگران برای درک سفری که در پیش دارند نیاز دارند، در این صحنه کوتاه بهطرز ماهرانهای اجراشده است، ارائه میشود.
صحنه آخرین اتحاد انسانها و الفها، مونولوگ را قطع میکند و اطلاعات بیشتری در مورد چگونگی رسیدن حلقه به مکانی که داستان از آنجا شروع میشود، ارائه میدهد. این صحنه دشواری خلاص شدن از حلقه را پس از تصاحب و همچنین سرعت تسخیر ذهن دارنده آن را به خوبی نشان میدهد.
همچنین معرفی شخصیت ایسیدور، مقدمهای برای شناخت بهتر آراگورن در ادامه داستان است. این صحنه یکی از قدرتمندترین سکانسهای تاریخ سینما و قطعا از بهترین صحنههای این فرانچایز به شمار میرود.
5. مرگ بورومیر حتی سنگدل ترین قلبها را هم میشکند
- درحالیکه بورومیر از هابیتها در برابر اوروکهایی محافظت میکند، میتوان دید که آنها از همان فنون کشتیگیری که در اوایل فیلم درحین تمرین با بورومیر یاد گرفته بودند، برای شکست دادن یک دشمن استفاده میکنند.
زندگی بورومیر آکنده از غم بود، چراکه تمام عمر خود را در معرض خطرات جدی گذراند. گاندور دائماً مورد حمله قرار میگرفت و عشق او به سرزمینش، تقریباً بر تمام ویژگیهای دیگر شخصیت او غلبه میکرد. او حتی تا درخواست این که حلقه به جای نابود شدن به گاندور داده شود، پیش رفت، زیرا درغیراین صورت، مردمی که به آنها اهمیت میداد تحت سلطه نیروهای شیطانی قرار میگرفتند.
انگار اوضاع نمیتوانست بدتر شود، او با مردی ملاقات کرد که قرار بود مردمش را رهبری کند، اما دریافت که او هیچ تمایلیبه پذیرش نقش خود بهعنوان پادشاه ندارد. بههمیندلیل، زمانیکه حلقه شروع به وسوسه کردن او میکند، تماشاگران به سختی میتوانند او را سرزنش کنند.
بااینحال، بورومیر در پایان عمر به خودش آمد و از رفتار بدی که با فرودو داشت پشیمان شد. او برای محافظت از مری و پیپین در برابر اورکهای شرور ایستاد و با ازخودگذشتگی تمام به میدان نبرد رفت.
بورومیر در لحظات پایانی خود با آراگورن آشتی کرد و او را بهعنوان پادشاه گاندور به رسمیت شناخت. وعدههای نهایی او به آراگورن،تا به امروز در ذهن مخاطبان ماندگار شده است.
این صحنه یکی از غمانگیزترین صحنههای کل سهگانه است و باعث میشود همه فکر کنند که اگر او از آن نبرد جان سالم به در میبرد، چه اتفاقاتی ممکن بود رقم بخورد.
4.معرفی آراگورن در داستان، سرنخهایی از سیر تحول شخصیت او به خواننده میدهد
- باور میکنید ویگو مورتنسن نقش آراگورن رو قبول نمیکرد؟ پسرش او را راضی کرد که برای این نقش عالی است و به این ترتیب ویگو این نقش ماندگار رو برعهده گرفت.
از همان ابتدا، سرنوشت آراگورن از بازیگران ارباب حلقه ها، بهگونهای رقم خورده بود که او به یکی از شخصیتهای محبوب تبدیل شود. در اولین حضور او در این اثر، سرگذشت او در هالهای از ابهام بود و او به تنهایی در گوشهای نشسته و پیپ میکشید.
تمام اطلاعات مربوطبه هویت او (حداقل آنچه که آشکار است) توسط شخص دیگری به هابیتها شرح داده شد، نه خود آراگورن که این امر باعث میشود آنها در مورد اعتبار اطلاعات دچار تردید شوند. هیچیک از اطلاعاتی که دیگران درباره او دارند، بهطور قطعی تأیید نشده است. این ابهام، زمانیکه او بهموقع از فرودو حمایت میکند و مکانی امن برای او پیدا میکند تا سایههای حلقه نتوانند او را پیدا کنند، بر تاثیرگذاری صحنه میافزاید.
تصویری که آراگورن را در تنهایی و با کلاهی بر سر در میخانه نشان میدهد، مقدمهای ایدهآل برای معرفی شخصیت او است. این تصویر تمایل درونی او را برای پنهان شدن از هویتش بهعنوان پادشاه گاندور، بازتاب میدهد.
این اکراه او، زمینهای برای رشد و تحولش در طول داستان فراهم میکند. بااینحال، تصمیم فوری او برای حمایت از فرودو در لحظه حساس، نشان از ذات خوب او از همان ابتدای داستان دارد. این صحنه، به شکلی درخشان، ماهیت آراگورن را به مخاطب نشان میدهد و او را به شخصیتی قهرمان تبدیل میکند.
3. سفر از طریق آرگونات اهمیتی نمادین دارد
- نماهای نزدیک از دروازه آگوناث با استفاده از مدلهای دقیق همراه با پسزمینههای لایو-اکشن فیلمبرداری شده است که با هم ترکیب شدهاند تا تصاویر واقعگرایانهای را که در فیلم دیده میشود، خلق کنند.
سهگانه ارباب حلقهها پر از تصاویر و جلوه های ویژه خیرهکننده است، با دانستن این به راحتی میتوان فهمید چرا «یاران حلقه» پس از اکران، جایزه بهترین فیلمبرداری اسکار را دریافت کرد. چشماندازهای سرزمین میانی به حدی خیرهکننده و مسحورکننده هستند که تماشاگر را به دنیای داستان میبرند و حس حضور در آن سرزمین جادویی را القا میکنند.
شاید زیباترین نما در کل این فرنچایز، در انتهای سه گانه «یاران حلقه» دیده شود. پس از ترک لوریان توسط یارانش، آنها از کنار دروازه آرگانات عبور میکنند. در میان این گذرگاه دو مجسمه غول پیکر با دستهای دراز شده قرار دارد که یکی از خطرناک ترین مکان های سرزمین میانه هست و به هر دشمنی که بر علیه گاندور فعالیت کند، هشدار میدهد.
این مجسمهها نمادی از ورود یاران به داستانی بزرگتر از تصورشان هستند، بهویژه برای آراگورن که برای دنبال کردن ردپای اجدادش به سرزمین نیاکانش سفر میکند. این یک لحظه بهیادماندنی است که هنوز هم، سالها پس از اکران، تاثیرگذاریاش را حفظ کرده است.
2. نبرد گاندالف با بالرگ همچنان وحشتناک باقی مانده است
- شعله اودون، که یکی از نامهایی است که گاندالف به بالرگ میدهد، در سراسر سرزمین میانه بهعنوان آتشی ویرانگر شناخته میشود (در تضاد با آتش مخفی گاندالف است که هر کجا برود زندگی ایجاد میکند).
تماشاگران وقتی برای اولینبار بیدار شدن بالرگ از اعماق معادن موریا را شنیدند یا زمانیکه برای اولینبار این موجود وحشتناک را دیدند، قلبشان فرو ریخت.
بههمیندلیل رویارویی گاندالف با او برای اطمینان از فرار امن یاران حلقه از معادن، صحنهای به شدت نفسگیر بود. گاندالف بقیه گروه را جلو انداخت تا بتوانند قبل از رسیدن دشمنانشان، راهی برای خروج پیدا کنند. متأسفانه، او نتوانست همراه آنها برود و بالرگ جان او را گرفت (یا حداقل اینطور به نظر میرسید).
گندالف در نبرد با بالروگ، جملاتی بهیادماندنیای بر زبان آورد که تا به امروز در خاطر طرفداران حک شده است. فریاد “شما نمیتوانید عبور کنید!” او در میانه نبرد به یک افسانه در فرهنگ عامه تبدیل شد و از زمان انتشار “یاران حلقه”، در رسانههای بیشماری ارجاع داده شده است. این یکی از مهمترین لحظات در سیر تحول شخصیت او است و راه را برای تبدیل شدنش به گاندالف سفید در “دو برج” هموار کرد.
1.شورای الروند، پایه و اساس تمام اتفاقات بعدی داستان است
- شورای الروند در طول فیلمبرداری دستخوش بازنویسیهای گستردهای شد، بهطوری که شان بین مجبور شد خطوط فیلمنامه را روی پایش بخواند، زیرا دیالوگهای آن زیاد تغییر میکرد و تا شب قبل از فیلمبرداری صحنه، هیچکس فیلمنامه جدید را دریافت نمیکرد.
بحث در مورد «یاران حلقه» بدون اشاره به شکلگیری این گروه در شورای الروند، غیرممکن است. شورا باعث شد تا برخی از ماندگارترین نقلقولهای این فرنچایز جان بگیرد، مثل جمله نمادین:
هیچ کس به سادگی وارد موردور نمیشود.
همینجاست که فرودو اعلام میکند حاضر است برای بردن حلقه به موردور پیشقدم شود، به شرطی که کسی همراهیش کند تا راه را پیدا کند. سرنوشت همهچیز به این لحظه بستگی دارد و درنهایت همه وفاداری خود را به او اعلام میکنند. اگر این اتفاق نمیافتاد، حلقه هرگز نابود نمیشد (یا حداقل برای سالهای بیشتری دوام میآورد).
این صحنه به طور فوقالعادهای زمینهساز درگیریهایی است که شخصیتهای مختلف باید برای موفقیت در مأموریتشان از آنها عبور کنند. لگولاس و گیملی از همان لحظه اول با هم اختلاف نظر دارند، که نشاندهنده رقابت کهنه نسلها میان دورفها و الفهاست، رقابتی که درنهایت آنها سعی در برطرف کردنش دارند.
تنش موجود بین آراگورن و بورومیر بر سر تاجوتخت گاندور، با آشنایی بیشتر آنها با یکدیگر به دوستی تبدیل میشود. این صحنه نقطه عطفی است که کل مجموعه بر آن بنا شده است و بههمیندلیل، به راحتی جزو بهترین صحنه در “یاران حلقه” به شمار میرود.