این فیلم روایتگر داستان جراح چشم مشهوری است که در مواجهه با یک کودک یتیم نابینا، با چالشهای درونی عمیقی دست به گریبان میشود. سایههای گذشته، جراح را به دوران کودکیاش در چینِ انقلابی میبرد؛ دورانی که در آن با سختیها و مصیبتهای فراوانی روبرو بود. خاطرات آن دوران، به مثابه مشعلی در تاریکی، عزم و ارادهای را در او شعلهور میکند که برای نجات جان کودک نابینا و بازگرداندن بینایی او، به آن نیازمند است. در این مسیر دشوار، جراح نه تنها با چالشهای پزشکی پیچیده روبرو میشود، بلکه باید با موانع عاطفی و درونی خود نیز دست و پنجه نرم کند. خاطرات دردناک گذشته، بار دیگر او را به چالش میکشند و ایمان او را به انسانیت و قدرت معجزه به آزمون میگذارند. اما در نهایت، این عشق و عطوفت است که پیروز میدان میشود. جراح با تکیه بر مهارت و تجربه خود، تمام تلاشش را به کار میگیرد تا بینایی را به چشمان کودک نابینا هدیه دهد. در این میان، درسهای ارزشمندی در مورد امید، فداکاری و قدرت عشق به انسان منتقل میشود.