پنج ماه از آن شب وحشتناک میگذرد، اما کابوس برای کریستوفر رابین تمام نشده است. او که در تلاش برای بازگشت به زندگی عادی است، هنوز از خاطرات وحشتناکی که از وینی پو، پیگلت، تایگر و جغد در ذهن دارد، رنج میبرد. اما این موجودات که زمانی دوستان صمیمی کریستوفر بودند، حالا به دنبال انتقامی هولناک هستند. افشای راز وجود کریستوفر رابین، زندگی آرام آنها را به خطر انداخته و خشم و کینه را در دل آنها شعلهور کرده است. وینی پو و دوستانش دیگر نمیخواهند در سایه زندگی کنند. آنها تصمیم میگیرند با حمله به شهر اشداون، انتقام خود را از کریستوفر رابین و بشریت بگیرند. خیابانهای شهر اشداون به میدان نبردی وحشتناک تبدیل میشود و این موجودات وحشی و گرسنه با سلاحهای مرگبار خود، وحشت و خونریزی را به راه میاندازند.