قوی ترین قهرمان استودیو جیبلی کدام اند ؟ (معرفی 10 تا از قدرتمندترین شخصیت های میازاکی)
استودیو جیبلی که در سال ۱۹۸۵ توسط هایائو میازاکی، توشیو سوزوکی و ایسائو تاکاهاتا تأسیس شد، از همان ابتدا پیشرو در عرصه داستانگویی و انیمیشن بود و اغلب بهعنوان الهامبخش در صنعت انیمه و انیمیشنسازی شناخته میشود.
از اولین اثرشان، «قلعهای در آسمان» تا تازهترین ساخته آنها، «The Boy and the Heron» از بهترین انیمه های میازاکی، استودیو جبیلی همچنان یک استودیوی فیلمسازی محبوب باقیمانده و مجموعهای از قهرمانان کاملاً شکلیافته و احساسی را برای علاقهمندان به سینما و انیمه ارائه کرده است.
فرقی نمیکند گاوچرانی پرشور مانند شخصیت اصلی «پورکو روسو» باشد یا موجودات دریایی محبوب مثل پونيو، استودیو جیبلی کمبودی از نظر شخصیتهای قدرتمند ندارد که تماشاگران بتوانند آنها را تحسین کنند و به آنها ایمان داشته باشند.
این استودیو با آرشیوی پر از آثار فانتزی که حداقل بخشی از آنها در قلمروهای جادویی جریان دارد، قهرمانان خوشقلب و شجاع را در مقابل آزمونهای شجاعت قرار میدهد. پیروزیهای آنها بهتنهایی دستاوردهای قدرتمندی هستند؛ اما اغلب همه اتفاقات جادویی پس از اعمال تحسینبرانگیزشان رخ میدهد.
1. پسر و مرغ ماهیخوار تراژدیهای انسانی را به چالش میکشند
در میان قهرمانان استودیو جیبلی، ماهیتو مکی، شخصیت اصلی انیمه «پسر و ماهیخوار»، بیشک آسیبدیدهترین آنهاست. مخاطبان شاهد آزار و اذیت وحشیانه او توسط خود و دیگران و همچنین تکامل تدریجیاش به یک رهبر زیرک در دنیای ارواح هستند.
پشتکار، بهمثابه عنصری همیشگی در دنیای جادویی جیبلی، ویژگی مشترک قهرمانان این استودیو است و ماهیتو نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنگامیکه او وارد نزاعی به وسعت کیهان میشود، درست مانند هر قهرمان قدرتمندی، ندای ماجراجویی را لبیک میگوید.
جستوجوی سرنخهایی از مادرش، به تعریفی جدید از درک ماهیتو از غم، عدالت و سرنوشت تبدیل میشود. با آشکار شدن نقش جانشینی جادوگر برای حفظ تعادل جهان، ماهیتو باوجود سن کم و بیتجربگیاش، در میان رهبران باتجربه جایگاه خود را تثبیت میکند.
2. هاول از طریق فداکاری، قدرت جادویی را نشان میدهد
هاول جنکینز پندراگون، جادوگر قلعه متحرک، در ازای قدرت جادویی بیشتر، قلب خود را با کالسفر، موجودی دوستداشتنی اما شیطانی، معاوضه میکند. این معامله، هاول را در معرض خطری دائمی قرار میدهد و او را از انسانیت دور میکند.
در «قلعه متحرک هاول» یکی از بهترین انیمه های فانتزی، نداشتن قلب به معنای بیاحساس و بیعاطفه بودن است و همین امر هاول را به جادوگری منزوی و سرگردان تبدیل میکند؛ اما عشق جوانهزده به سوفی، هاول را بهسمت انسانیت بازمیگرداند.
استعداد جادویی هاول در طول فیلم بهوضوح به نمایش گذاشته میشود؛ اما او در نبرد نهایی، در کنار کالسفر که سرنوشتشان به هم گره خورده است، از میدان جنگ کنارهگیری میکند. سوفی که تنها مانده، با قدرت عشق خود و هاول، جادوگر مرداب را شکست میدهد و هاول را نجات میدهد. هاول با آگاهی از قدرت عشق، قلب خود را التیام میبخشد و در نتیجه، جادویش از بین میرود.
هاول دنیای جادوگری و شهرت بدش را پشت سر میگذارد و زندگی با سوفی را انتخاب میکند. فداکاری هاول و انتخاب زندگی عادی بهجای قدرت جادویی، او را به یکی از مورد احترامترین شخصیتهای عاشقپیشه و درعینحال یکی از قهرمانان قدرتمند استودیو جیبلی تبدیل میکند.
3. قدرت خدایی هاکو فقط با اخلاق او قابل مقایسه است
دنیای ارواح و موجودات عجیبوغریب آن، صحنه رویارویی ماجراجوییهای عجیبوغریب چیهیورو جوان در انیمه «Spirited Away» است. در طول سفر وهمآلود چیهیورو که شباهتهایی به «آلیس در سرزمین عجایب» دارد، هاکو، شخصیتی مشابه هاول در «قلعهی متحرک هاول»، حضور دارد. هاکو با وجود کمک به چیهیورو، بهدلیل شخصیت آرام و انگیزههای مبهم، بیاعتمادی او را برمیانگیزد.
درحالیکه چیهیورو در دنیای ارواح سرگردان و پریشان است، متوجه میشود که جادوگر ترسناک یوبابا، هاکو را که در واقع خدای اژدهای رودخانه کوهاکو، یعنی «کوهاکونوشی نیگیهیمی» است، تحت کنترل خود دارد. حالا رفتارهای معماگونه و گاه متناقض هاکو بههمراه استقامت اخلاقیاش قابل درک میشود.
هاکو، شبیهبه هاول، میتواند با وجود جادوی اجباری، با معشوقه خود با مهربانی رفتار کند؛ اما درعینحال قدرتمندتر از او است. هاکو علاوهبر توانایی تغییر شکل و پرواز در قالب اژدهای واقعیاش، مجموعهای از مهارتهای فراطبیعی از جمله ایجاد میدان نیرو و کنترل بر عنصر آب را به نمایش میگذارد. مجموعه قدرتهای هاکو نشاندهنده مقام خدایی اوست.
بااینحال، هاکو با درک درماندگی چیهیورو، بزرگترین قدرت خود را به نمایش میگذارد، حس ترحم و دلسوزیای که بهندرت در خدایان یافت میشود. او با به چالش کشیدن یوبابا و دخالت مستقیم خود، روح چیهیورو را به دنیای واقعی بازمیگرداند.
4. جادویی ترین قدرت کیکی، پشتکار و تلاش او است
در دنیای انیمه، داستان قهرمانان فانتزیای که با دشمنان شرور قدرتمند مبارزه میکنند، داستانی آشناست؛ اما در «سرویس تحویل جادوگر کیکی» یکی از بهترین انیمه های سینمایی، قهرمان جادوگر داستان، برخلاف دیگر شخصیتهای استودیو جیبلی، با دشمنی ساده بهنام تنهایی دستوپنجه نرم میکند.
کیکی باوجود شوروشوق و رونق گرفتن کسبوکار حملونقل جادوییاش، در سن ۱۳سالگی و پس از نقل مکان به شهر جدید، از احساس طاقتفرسای تنهایی رنج میبرد. بعد از یک روز ناخوشایند، در یک آبوهوای بد و در برههای که اضطرابهای اجتماعی و کسالت بر کیکی غلبه میکند، او ارتباطات جادوییاش را با جارو پرنده و گربه سخنگواش، جیجی، از دست میدهد.
جیجی و جارو، هردو قدرتهای جادویی کیکی را تقویت میکنند؛ اما پشتکار کیکی است که او را به یک شخصیت قدرتمند در میان قهرمانان استودیو جیبلی تبدیل میکند. با از دست دادن نمادهای جادوییاش، قدرتها و مسیر داستانی کیکی حولمحور چالشهای ملموس و انسانی شکل میگیرد.
دنیای کیکی سرشار از فانتزی است؛ اما نبرد او برای غلبهبر غم و اندوه، او را به شخصیتی تأثیرگذار و همذاتپندار برای مخاطب تبدیل میکند. در پایان فیلم، کیکی با ایمان به خود، دوباره با قدرت جادوییاش متحد میشود. بااینحال، این طلسمخواندن و پرواز با جارو نیست که قدرتمندترین و الهامبخشترین اثر کیکی است، بلکه باور او به خودش در مواجهه با ناامیدی است.
5. شیتا صحنه را برای همه قهرمانان جیبلی آماده کرد
انیمه «قلعهای در آسمان» بهعنوان اولین فیلم استودیو جیبلی، اولین نمونه از «بانوی جادویی پیشرو» را به نمایش میگذارد، شخصیتی که این استودیو در خلق آن پیشگام شد. شیتا، قهرمان داستان، پیشگام چیزی است که همچنان بهعنوان یک عنصر اصلی در ژانر انیمه باقی مانده است و او را در لیست قوی ترین شخصیت های انیمه ای قرار میدهد.
شیتا، یتیمی که با یک گردنبند قدرتمند و مرموز همراه است، درحالیکه راز میراث سلطنتیاش را کشف میکند، به معنای واقعی به قلههای جدیدی صعود میکند.
«قلعهای در آسمان» با استفاده از ضربآهنگهای متعدد داستانی، شجاعت و زیرکی شیتا را در مواجهه با خطر بهتصویر میکشد. در صحنه آغازین فیلم، شیتا چندین دزد دریایی را فریب میدهد و در طول سفر قهرمانانهاش همچنان این کار را تکرار میکند.
مهارتهای شیتا تنها به حقهبازی و زیرکی محدود نمیشود، او در پایان فیلم ثابت میکند که یک جادوگر قدرتمند است. شیتا با مهار کردن ویژگیهای جادویی سرزمین افسانهایاش، طلسم نابودی را اجرا میکند و بدین ترتیب، موسکا، شخصیت شرور داستان را شکست میدهد.
6. پونیو یک شاهزاده خانم قدرتمند
پونیو شخصیت اصلی انیمیشنی بههمین نام، شاهزاده خانم دیگری است که از ذهن خلاق هایائو میازاکی، یکی از بهترین کارگردان انیمه، زاده شده است. چه در احساس محدود شدن توسط والدین بیش از حد محافظهکارش و چه در علاقهاش (و اغلب نیاز مبرمش) به ژامبون، تماشاگران میتوانند بخشی از خود را در پونیو ببینند.
پونيو احتمالا قدرتمندترین شخصیت جادویی در میان قهرمانان فیلمهای میازاکی است؛ چراکه مجموعهای از تواناییهای جادویی گستردهتری نسبتبه بسیاری از شخصیتهای اصلی پیشین این کارگردان دارد. او میتواند موجودات دریایی را کنترل کند، سرعت باورنکردنیای دارد، آب و هوا را دستکاری کند و حتی میتواند با لیس جادوییاش، جراحت سوسکه را درمان کند.
با وجود تمام این قدرتها، پونيو در نهایت عشق و زندگی با سوسکه را انتخاب میکند و این انتخاب او را به شخصیتی بسیار همذاتپندار برای مخاطبان و همرده با دیگر قهرمانان استودیو جیبلی تبدیل میکند و باعث میشود این اثر در لیست بهترین انیمه های عاشقانه جهان قرار گیرد.
7. Porco Rosso با مثبت بودن و مثبت اندیشی اوج می گیرد
پورکو روسو شخصیت اصلی انیمیشنی به همین نام، با یک خلبان جنگنده معمولی فرق دارد. او ترکیبی منحصربهفرد از شجاعت و کاریزما را در خود دارد، بهعبارت ساده، او گربهای باحال است که در جلد یک خوک فرو رفته است.
نفرین شدن با چهره خوک درحالیکه درحال جنگ علیه نیروهای فاشیست است، دلیلی برای غر زدن و ناامیدی بهنظر میرسد؛ اما پورکو نهتنها با نمایشهای خیرهکننده نبرد هواییاش، بلکه با دیدگاه و منش خود بر این شرایط غلبه میکند.
پورکو با حفظ ثبات در رهبری و ارتقای مهارتهای خود در پرواز با جنگنده، علیرغم ظاهر نفرینشدهاش، به امیدی در دل جامعه و خدمهاش تبدیل میشود و در زمان جنگ منبعی، ارزشمند به شمار میرود.
درحالیکه شخصیتهای اصلی استودیو جیبلی اغلب غمگین یا تحتتأثیر شدید اتفاقات داستان هستند، پورکو روسو در میان همتایان خود در این استودیو برجسته است. او میتواند در بحبوبه سختیها چهرهای شجاع به خود بگیرد، همین رویکرد مثبت و دلپذیر او، اطرافیانش را سرزنده میکند و او را به رهبری قدرتمند تبدیل میکند.
8. آشیتاکا با مهربانی بار شاهزاده بودن را به دوش میکشد
در ابتدای انیمه «شاهزاده مونونکه»، آشیتاکا بهعنوان تنها امید دهکدهاش در برابر خدای پلید خوک، ناگو، شناخته میشود. او در نبردی نفسگیر ناگو را شکست میدهد؛ اما پیروزیاش با هزینهای شیطانی همراه است، نفرینی به شکل بازوی شیطانی که او را به مرگ تدریجی محکوم میکند.
باوجوداین نفرین و قدرت ناگو که به او اعطا شده، آشیتاکا همچنان خود را به قلب درگیری میان انسان و طبیعت میزند. او بهعنوان مدافع و میانجی صلح برای طبیعت و مردمان به حاشیه رانده شده، عمل میکند.
عشق و مسئولیتی که آشیتاکا بهعنوان یک شاهزاده نسبتبه مردمش دارد، او را هدایت میکند. این نگرش بر نحوه استفاده از تواناییهای تقویتشده و برخوردش با افرادی خارج از قلمرو حکومتش تأثیر میگذارد. آشیتاکا با برخورداری از قدرت و سرعت آشکار، نشانهگیری ماهرانه و یک قطبنمای اخلاقی غیرقابل انکار، در میان سایر قهرمانان قدرتمند استودیو جیبلی برجسته است.
9. سان دختری برگزیده و تشنه به خون
برخلاف شخصیت شیتای یتیم در انیمهی “قلعهای در آسمان” که از قدرت جادویی برخوردار بود، سان در انیمه “شاهزاده مونونکه” که از جمله بهترین انیمه های ترسناک به حساب میآید، هیچگونه استعداد یا قدرت جادویی ندارد.
او توسط خدای جنگل به فرزندی پذیرفته شد و بهعنوان محافظ سرسخت جنگل، وظایف خود را کامل انجام میدهد. وفاداری سان به جنگل، گاه به وحشیگری میانجامد؛ اما پس از ملاقات با آشیتاکا، او با ظرافت بیشتری برای صلح بین دنیای فعلی و طبیعت تلاش میکند.
باوجوداینکه سان از نوادگان مستقیم خدایان نیست، به نظر میرسد که تواناییهای فراطبیعی نیز به او اعطا شده است. او یک مبارز سرسخت با قدرت و تحمل درد ابرانسانی و نامشخصی است که در سایر قهرمانان استودیو جیبلی کمتر دیده میشود. مردم میتوانند چهره خونین نمادین سان را نادیده بگیرند؛ اما بزرگ شدن او توسط خدایان جنگل، قدرت انکارناپذیری به او بخشیده است.
10. پرنسس کاگویا با موفقیت در مسیر خودآگاهی حرکت میکند
براساس اثر کلاسیک ژاپنی قرن دهم، «The Tale of the Bamboo Cutter»، انیمه «افسانه شاهدخت کاگویا» به قلم ایسائو تاکاهاتا، شاهزاده خانمی فانتزی با رنگوبوی تاریخی را به مجموعه استودیو جیبلی اضافه میکند.
ریشههای دوره اولیه کاگویا، شخصیت اصلی داستان، بهوضوح در قهرمانان نمادین و مدرنتری مانند سوپرمن قابل مشاهده است. از پیدا شدن او در گهوارهای درخشان در میان نیزارها تا طرد شدن در دوران کودکی بهدلیل رشد غیرمعمولش، همگی شباهتهایی به داستان سوپرمن دارند.
کاگویا با قدرتی گسترده و فراگیر، دختر پادشاه ماه است و بهخاطر این جایگاه، جاودانه و خداگونه است و از تواناییهای بسیار زیادی از جمله دستکاری نور و سایه، رشد سریع و مهارتهای یادگیری بالا برخوردار است که او را به یک شخصیت اصلی فوقالعاده قدرتمند تبدیل میکند.
بااینحال، شاید مهمتر از همه، کاگویا برخلاف میل پدر الهی و خانوادهاش مسیر خودش را بنا میکند. او با موفقیت در سفر خود به کشف خویشتن و افزایش قدرت درونی خود، بر دو دنیایی که او را ساختهاند، پل میزند.